دو میلیون سال قبل، ادوارد پسر یک شاه میمون، در وسط بیابان ساوانا زندگی میکرد. ادوارد زمان تولدش به خاطر کوچک و نحیف بودن مایه ننگ و شرمندگی قبیله در برابر قبایل دیگر بود. و به خاطر همین ادوارد را به جایی میفرستند تا بهتنهایی و در خفا تبدیل به میمونی قوی و سرسخت شود. ولی مدتی بعد که ادوارد بزرگ میشود، پی میبرد که تواناییهای او بیش از یک میمون معمولی است و ….